نشست ادبی باران

ساخت وبلاگ
امروز، پنجشنبه آخرین جلسه کارگاه ادبی مرکز رامسر در سال 95 است. پسرهای خوب کارگاه شعر به مناسبت تولد دوباره بهار و شروع سال نو، شعری بهاری سروده اند. کارت پستال هایی را که از قبل درست کرده ام به آنها عیدی می دهم و بچه ها شعرهای قشنگشان را داخل آن می نویسند. نشست ادبی باران...
ما را در سایت نشست ادبی باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabikara بازدید : 151 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 20:35

«هفت شهر عشق را عطّار گشت                ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم» 25 فروردین ماه، روز بزرگداشت عطار، عارف و شاعر پارسی گوی نیشابوری است. امروز به اتفاق اعضای مرکز رامسر تصمیم گرفتیم به این بهانه، به اجمال با زندگینامه و آثار ایشان بیشتر آشنا شویم. در ادامه چکیده ای از داستان پرندگان از کتاب م نشست ادبی باران...
ما را در سایت نشست ادبی باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabikara بازدید : 125 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 20:35

آسمان تیره و تار شد واکنون لحظه ایست که خورشید غروب دلتنگی را به آسمان می سپارد. شاپرک باز هم دلش گرفت، بغض کرد وبغض کرد و با همان رویا خورشید را ودا گفت. شاپرک کوچک دلش نمی خواست شب شود و ماه در آسمان بیاید. انگار که می ترسید از خاموشی شب ، از ندیدن گل های رنگارنگ و دسته کبوتر هایی که باصدایشان آر نشست ادبی باران...
ما را در سایت نشست ادبی باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabikara بازدید : 121 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 20:35

  دوباره تعطیلات شد و این بار شانس با من یار است. باید سریع باشم اول لباس هایم و بعد دفتر و خودکار مخصوص روز نگاری و بعد مهم ترین چیزم یعنی گوشی و هندزفری و در آخر دوربین. چمدانم را می بندم و آماده سفر می شوم. اما برادرم هنوز حتی لباس هایش را هم جمع نکرده است. با این سن هم خجالت نمی کشد. منِ بچه زو نشست ادبی باران...
ما را در سایت نشست ادبی باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabikara بازدید : 135 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 20:35

  خیابان ها خیلی شلوغ بود. همه اش اضطراب داشتم که خدایا می شه! همش با خودم می گفتم: خدایا کمکشون کن بزار زودتر به بیمارستان برسند. وقتی یادم می آید که دوستم در مدرسه افتاد و بیهوش شد نگرانی ام دو چندان می شود. نمی دانم که حالا چه بلایی سرش خواهد آمد؟خدایا من دوستم را از تو می خواهم. دوست داشتم این م نشست ادبی باران...
ما را در سایت نشست ادبی باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabikara بازدید : 117 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 20:35

اشک های ابر به باران نیروی آوازخواندن داد لالایی باران جنگل را به خواب برد و دریا را بیدار کرد ماهی ها نیز به پرواز درآمدند قارچ های غربت جنگل را فرا گرفت قلبم می تپید زیرا قلب من هم بارانی بود ماهی ها در قلب من نیز پرواز می کردند چکمه های پلاستیکی ام پر از آب بود سرم را از زیر چتر بیرون آوردم تا ب نشست ادبی باران...
ما را در سایت نشست ادبی باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabikara بازدید : 102 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 20:35

گویش گوشخراش آسمان در هوا و خانه ها پیچیده

ولی نشانی از او نیست

شاید بیاید یا نه!

می توان سایه آب ها را در دل ماهی ها دید!

و تنه هایی که در دلشان لانه است!

می توان پرواز کبوتر را دید در دل آسمان!

ولی نشانی از او نیست

سارا پوررستمی- مرکز رامسر

نشست ادبی باران...
ما را در سایت نشست ادبی باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabikara بازدید : 122 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 20:35

به مناسبت ماه مبارک رمضان اعضاء نوجوان مرکز رامسر با شرکت در مسابقه ادبی «یک لقمه افطار» خاطرات روزه گرفتن های خود را مرور کردند. در «کارگاه نقد ادبی» بعد از داوری آثار توسط بچه ها، به چهار نفر از اعضاء دختر و پسر جوایزی به رسم یادبود اهداء شد. من امیر محمد هستم. در روز سوم ماه رمضان... نشست ادبی باران...
ما را در سایت نشست ادبی باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabikara بازدید : 91 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 20:35

چهارشنبه ها، روز کارگاه ادبی در مرکز کتالم و ساداتشهر است. از هفته پیش با اعضا ادبی مرکز قرار گذاشتیم تا اولین جلسه از «نشست ادبی باران» را که طبق برنامه ریزی تربیتی برای سال 96 پیش بینی شده است، برگزار کنیم. بنابراین به اتفاق به یکی از سواحل شهر رفته تا اعضا ضمن بهره گیری از فضایی خارج از کانون به خوانش و نقد آثار خود بپردازند.

نشست ادبی باران...
ما را در سایت نشست ادبی باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : adabikara بازدید : 95 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 20:35